نوشته شده توسط : محمد جهانيان

1)    پروفسور حسابی به بسیاری از روستاهای ایران مسافرت می کردند ( 15 روز تعطیلات نوروز و 2 تا 3 ماه تعطیلات تابستانی ) مسافرت به تمامی کشورهای اروپایی ( فرانسه ، انگلستان ، آلمان ، ایتالیا ، اتریش ، سوئیس ) و اسکاندیناوی ( دانمارک ، سوئد ، نروژ ) ، کانادا ، امریکا ، روسیه و تمام کشورهای اروپای شرقی ، مصر ، عربستان ، لبنان ، سوریه ، اردن ، ترکیه ، الجزایر ، چین ، ژاپن ، هند ، و کشورهای آسیای میانه هنگ کنگ ، تایلند ، تایوان ، سنگاپور ، آلاسکا و ... نشان دهنده میزان علاقه ایشان به شناخت کشورهای جهان است .

 

2)    برای حل معادلات پیچیده علمی به ویژه محاسبات تئوری شان ، کتابچه های متعددی با برگ های شطرنجی و یک مداد پاک کن داشتند و برای حل یک معادله ، گاه تا شش ماه - حتی در بستر بیماری – کار میکردند .                                                                                  استاد همچنین از قسمت سفید کارتهای دعوت سمینارهای علمی ، برای حل معادلات استفاده میکردند و گاهی به طنز میگفتند « ای کاش هر دو روی این دعوت نامه ها سفید بود تا از آن ها بیشتر استفاده میکردم .»

 

3)    برای ساخت برخی قطعات صنعتی ، تا پاسی از شب کار میکردند . برای مثال حدود هشت ماه  هر روز به یک تراشکار در جنوب شهر مراجعه میکردند و برای ناهار قطعه ای بیسکویت می خوردند تا بتوانند قطعات مورد نظر خود را بسازند و کشور را از واردات بی نیاز کنند .

 

4)    استاد دیوان حافظ را به خوبی می خواندند و تمام نکات عرفانی و فلسفی غزلیات خواجه را تفسیر میکردند . ایشان معتقد بودند که به عنوان یک ایرانی ، نباید غزل حافظ را غلط خواند یا غلط فهمید.

 

5)    هیچ گاه از تحصیل علم غافل نشدند و طی 38 سال پایانی عمر خود ، شبی یک ساعت به فراگیری زبان آلمانی می پرداختند و در این راه به جایی رسیدند که یک استاد زبان آلمانی به نام دوریس که از دوستان بسیار خوبشان بود ، برای ایشان نوشت که اگر کسی شما را نشناسد فکر میکند که مادرتان آلمانی است .

 

6)    هر وقت از خواندن و پژوهش فراغت می یافتند ، به باغبانی می پرداختند و در مواقع لزوم از بیل زدن باغچه های خانه و یا خالی کردن آب حوض خانه اش ابایی نداشتند.

 

7)    استاد ، فرزندان خود را از کودکی تشویق به فراگیری و انجام فرائض دینی میکردند و حتی آنان را به تلاوت آیات با لهجه صحیح عربی و درک کامل معانی وا میداشتند .

 

8)    اساتید دانشگاه معمولا به طور متوسط میتوانند دو نسل دانشجو را تربیت کنند ، ولی پروفسور حسابی توانستند هفت نسل استاد و دانشجو را تربیت کنند که این امر یکی از نتایج عمر پر برکت ایشان است .    

منبع: hessabi.blogfa.com/

 


مطالب مرتبط:

1- خاطره ای از پروفسور حسابی


 ارسال براي دوستان

 


داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: بزرگان , پروفسور حسابي , ,
:: بازدید از این مطلب : 1568
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : 10 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد جهانيان

سفره هفت سین


در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شوریندگر" و "دیراگ" و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند. آقای دکتر خودشان کارتهای دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر می گفت: " برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویالونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد. همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20دقیقه دیرتر آمد و گفت چون خواهرم را خیلی دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فورا یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد."

 

 

 

آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت بعدها انیشتین به من گفت:   " وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10هزارساله چیست. ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گلهای مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درختها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."

 

 

بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند.. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند. همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند. ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه ی دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انیشتین که چشمهایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت" دقیقا من هم همین را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند.

 

 

 

آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آنها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت چین یعنی 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه ی رویش. ماهی با "م" به نشانه ی جنبش، آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی، شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ... همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرفها را نمی زد و نخبگانی مثل انیشتین، بور، فرمی و دیراک این مفاهیم عمیق را درک می کردند. بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمانان توضیح می دهند که این کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ی فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست. انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟ می گوید : "ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"

 

 

خیلی جالب است که آدم به بهانه ی نوروز، فرهنگ و اعتبار ملی خودش را به جهانیان معرفی کند. سفره هفت سین


مطالب مرتبط:

1- نکات خواندنی از زندگی پروفسور حسابی


 ارسال براي دوستان


داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: بزرگان , پروفسور حسابي , ,
:: بازدید از این مطلب : 1387
|
امتیاز مطلب : 133
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : 10 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد جهانيان

بهنمیر(Bahnamir) یکی از شهرهای استان مازندران ایران است. این شهر در شهرستان بابلسر واقع شده‌است.شهر بهنمیر در قسمت شرقی بخش مرکزی بابلسر قرار گرفته است .

در گذشته نام این شهر بهمن میر (بهنمیر )بوده است که به مرور زمان بر اثر تلفظات مختلف به بهنمیر تغیر نام پیدا کرد. بهنمیر یکی از شهرهایی است که از طریق محله میرود به دریا متصل است و منظره جنگل و دریا در کنار هم هر ساله مسافران زیادی را به سمت خود جذب می‌کند. بهنمیر در چهار راهی قرار دارد که از یک سو به بابلسر ، از سویی به بابل ، از سویی به کیاکلا و قائمشهر و از سوی دیگر به جویبار و ساری مرتبط می‌شود. سجاد محله، آغوزبن، حاجیکلا، هزار چهل، بازارسر، کریم کلا ، روشندان ، میرود ، کاله ، عربخیل و ...نام تعدادی از محلات این شهر هستند. محصول عمده این شهر توت فرنگی بوده و باغات کیوی نیز بسیار معروفند. گذر اتوبان ۸ بانده ساحلی از این شهر بر رونق و آبادانی آن در سالهای اخیر افزوده است.

نام بهنمیربرگرفته از((بند امیر))است.بندامیر بندی بود بر روی رودخانه تالار درسامان غربی بهنمیروبه نام امیر پازواری شاعرو عارف مشهورخطه مازندران نامگذاری شده بود ودرآن بند کالاهای تجاری تخلیه می شدولی درحال حاضراثری ازآن بندوجود ندارد.
*
نام دیگر بهنمیر در کتب فرهنگ جغرافیایی ایران ولغت نامه دهخدا ((بانصر))می باشد که بانصر نام یکی از دهقانان قدیم بابلسر بود..در سال 615(ه.ق)چهار برادر به نام های حاجی محمد جان وحاجی شریفاوحاجی طالباوحاجی نبیاازلاریجان آمل وارداین منطقه شدند.حاجی شرفیا درراه مکه فوت ودر اطراف جد خویش دفن گردید وسه برادر دیگر دربهنمیر ماندگار شدند.


آثار وابنیه تاریخی بهنمیر

* مقبره سید مرتضی مشهور به درویش امیروسید رضی مشهور به درویش حاجی وسید
* قاسم که دونفردر عزیزک ونفر سوم درجوار رودخانه تالار دفن می باشد.
* صید گاه شیلات میرود( در دهه40)
* آستانه سید قاسم واقع در((بازارسر)) بهنمیر
* بقعه بی بی معصومه روشندان بهنمیر
* تپه تاریخی دارابدین روشن



موقعیت جغرافیای بهنمیر

*
شهر بهنمیر در مختصات جغرافیایی52درجه و49دقیقه و54ثانیه طول شرقی و36 درجه و39 دقیقه و59ثانیه عرض شمالی قرار دارد.
*
بهنمیر از شرق به شهرستان های قائم شهر وجویبار وساری واز جنوب به شهرستان بابل واز غرب به شهرستان بابلسر واز شمال به دریای نیلگون خزر متصل می باشد.
*
رود خانه تالار با عبور از ضلع جنوب غربی شهربه دریای مازندران می ریزد.شهر بهنمیر دارای 8منطقه(محله)وحدودا جمعیتی بالغ بر7556نفر ومساحت 2/5کیلو متر مربع می باشد.

 

مشخصات این شهر در سال 1378 با جمعیت 21846 نفر و مساحت1/90کیلومتر مربع و دارای 17 روستا ثبت گردیده است .

در این شهر 27 مسجد ، 27 نانوایی ، 35 واحد تکیه ،3 بقعه امامزاده ،تپه تاریخی داراب دین کتی ، 2 واحد کتابخانه ، 25 دبستان ،11 واحد مدرسه راهنمایی و 3 واحد دبیرستان وجود دارد .

روستاهای شهر بهنمیر عبارتند از :

بهنمیر، سجاد محله, کاله ، عربخیل ، سرخدشت ، گالشکلا، روشندان ، کریم کلا ، ازن آباد، داراب دین روشن ، هلی باغ ، افراتخت ، کهنه محله میرود، نفت چال ، کرفون ، پارومحله ، منگلاب و عزیزک

 

 

 

  ميدان بهنمير درحال ساخت

 


 

ميدان شهر بهنمير

ميدان بهنمير بعد از ساخت

 


نمايي از بلوار بهنمير



 

 

 

 

 

منابع: ویکیپدیا 

http://mm005.blogfa.com

داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: شهر بهنمير , ,
:: بازدید از این مطلب : 2090
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 9 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد جهانيان

آیا شما هم مانند بسیاری از دوستداران محیط زیست می خواهید از هر راهی که شده به سبز ماندن محیط زیست کمک کنید؟ آیا قدر و ارزش محیط زیست برایتان کاملا جا افتاده و آیا این برایتان تبدیل به یقین شده است که زندگی آیندۀ کودکان ما به چگونگی رفتار امروز ما با محیط زیست رابطۀ مستقیم دارد؟ در اینجا ۲۵ راهکار دم دستی خدمتتان معرفی می‏گردد. امیدوارم اگر هم ۱% تاکنون به فکر محیط زیست نبوده‏اید (که بوده‏اید)، از همین امروز دست به کار شده و فکری به حال آیندگان خود و همچنین خودمان بکنیم.

۱- تعویض لامپهای سیمی، با لامپهای فلورسنت. شاید بگویید قیمتشان گران است، برای این دلیل من توصیه می کنم به ازای دریاقت هرماه حقوق فقط یک عدد از لامپها را تعویض نمایید. (با تعویض این لامپها، صرفه جویی در هزینه هم می‏شود)

۲- پاکت‏ها و نایلکس‏هایی که پس از خرید از مغازه ها دریافت می‏کنید را دور نریزید بلکه به بازیافت بسپارید. این در مورد پوشش کیک‏ها و بیسکوییت‏ها نیز صادق است. حتی از پوست شکلات هم دریغ نکنید.

۳- دور پنجره‏ها و درها را با نوارهای درزگیر بپوشانید. این هم برای زمستان و هم برای تابستان مفید است.

۴- از وسایل نقلیه عومی برای رفتن به محل کار استفاده نمایید. همچنین می توانید با دوستان قرار گذاشته وهمگی با هم، هر روز با یک اتومبیل به محل کار روید.

۵- به جای استفاده از دستمال کاغذی (چنانچه ممکن بود) از دستمال حوله‏ای و یا دستمال پارچه ای استفاده نمایید. این خیلی مهم است. هر ورق دستمال کاغذی، برگی از طبیعت است.

۷- هنگام برداشت پول از خودپردازها، در پایان درخواست رسید نفرمایید و یا اگر قصد دریافت صورتحساب دارید، آنرا بصورت “نمایش” درخواست کنید و تقاضای رسید کاغذی نکنید.

۶- برای کودکان خود از پوشک ساده استفاده نمایید. (به جای استفاده از پوشک کامل)

۸- لباسها، اسباب بازیها، وسایل منزل و غیره را هرگز دور نریزید. آنها به یک دست دوم فروش و یا افراد بی بضاعت ببخشید. همچنین می توانید آنها را به بازیافت بسپارید.

۹- برای لوازم منزل خود از سه راهی استفاده نمایید تا هنگامیکه از منزل بیرون رفته و یا مدتی قصد استفاده از آنها را ندارید، سه راهی را خاموش کرده و یا آنرا از برق بکشید.

۱۰- پس از شارژ موبایل، شارژر را از برق بکشید. (ببینید که حتی چند میلی آمپر نیز به حفظ محیط زیست کمک می‏کند)

۱۱- هنگامی که از اتاقی خارج می شوید، چراغش را خاموش نمایید.

۱۲- در صورت توان، برای روشنایی محیطهای خارج از خانه از سیستم های خورشیدی استفاده نمایید.

۱۳- هدیه‏ای که می‏دهید سعی کنید محیط زیستی باشد! (مثلا اگر برای خانه نو کادو می‏دهید، نهالی زیبا و یا گلدانی سبز)

۱۴- اگر می‏خواهید به مناسبتی، برای تعدادی از دوستان و اقوام کارت تبریک ارسال کنید، حداقل برای آنانکه به اینترنت دسترسی دارند، به صورت الکترونیکی بفرستید.

۱۵- از افراد و مشاغلی که در رابطه با محیط زیست هستند، پشتیبانی کنید.

۱۶- دمای اتاق را به گونه ای تنظیم کنید که نیازی به بازکردن پنجره ها و یا زیاد کردن بخاری و شوفاژ نباشد.

۱۷- به جای استفاده از دستگاه خشک کن لباس، لباس ها را آویزان کنید تا بطور طبیعی خشک شوند.

۱۸- قبل استفاده از ماشین لباسشویی، از پر بودن تا حد مجاز آن اطمینان حاصل کنید (نگذارید خالی بچرخد) ۱۹- به جای استفاده از آبهای بطری شده، از دستگاه تصفیه آب یا فیلتراسیون استفاده نمایید.

۲۰- هرچیزی که به شکلی کاغذی است، از جمله روزنامه و دستمال کاغذی و … را بازیافت کنید.

۲۱- ظرفیت فلاش تانک سرویس بهداشتی خود را با قرار دادن یک تکه آجر درآن کم کنید.

۲۲- دو یا سه دقیقه قبل از اتمام زمان فر، آنرا خاموش کنید زیرا گرما تا چند دقیقه بعد هم ثابت می ماند.

۲۳- اتومبیل خود را مرتباً تحت معاینه فنی قرار دهید و آلاینده های آن را چک کنید.

۲۴- حداقل هر سال ۵ نهال بکارید.

۲۵- ناودانهای خود را به سمت باغچه‏ها و گلدانها هدایت کنید.

استفاده از این متن شامل قانون کپی رایت نیست.

منبع: http://www.pourali.net

داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: فرهنگ , ,
:: بازدید از این مطلب : 1374
|
امتیاز مطلب : 106
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد جهانيان


آلبرت انیشتین :

 


هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر

 

اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی !

 

 

 

ناپلئون بناپارت :

 


هنگامی که دشمنت در حال اشتباه کردن

 

است ، در کارش وقفه نینداز .

 

 

 

اسکار وایلد :

 


 

همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز

 

بیش از این آنها را ناراحت نمیکند .

 

 

 

آلبرت انیشتین :

 


دستهایت را برای یک دقیقه بر روی بخاری

 

بگذار ، این یک دقیقه برای تو

 

مانند یک ساعت میگذرد . با یک دختر

 

خوشگل یک ساعت همنشین باش ،

 

این یک ساعت برای تو به سرعت یک

 

دقیقه میگذرد و این همان قانون

 

نسبیت است !

 

 

 

ناپلئون بناپارت :

 


مذهب چیزی است كه مانع كشته شدن

 

پولدار بدست فقیر میشود .

 

 

 

مارک تواین :

 

 


بهتر است دهانت را ببندی و احمق بنظر

 

برسی ، تا اینکه بازش کنی و همه

 

بفهمند که واقعاً احمقی !

 

 

 

آلبرت انیشتین :

 


تفاوت بین نابغه و کودن بودن در این است

 

که نابغه بودن محدودیت های

 

خودش را دارد . 

 

 

 

آلبرت انیشتین :

 

 


دو چیز را پایانی نیست : یکی جهان

 

هستی و دیگری حماقت انسان . البته

 

در مورد اولی مطمئن نیستم !

 

 

 

ژوزف استالین :

 


 

مرگ یك نفر تراژدیه ، مرگ یك میلیون نفر

 

آمار !

 

 

 

ماهاتما گاندی :

 

 


 

آنچنان زندگی كن گویی كه فردا خواهی

 

 

مرد ، آنچنان بیاموز گویی كه تا ابد

 

 زنده خواهی ماند .

 

 

 

آلبرت انیشتین :

 


انسانهای باهوش مسائل را حل میکنند ،

 

نوابغ آنها را اثبات میکنند .

 

 

 

آیزاك آسیموف :

 


 

زندگی لذتبخش است و مرگ آرامش بخش

 

،‌این میان انتقال رنج آور است .

 

 

 

ناپلئون :

 


اگر با دشمنی زیاد بجنگی ،‌ بعد از مدتی

 

تمام استراتژی های تو را فرا

 

میگیرد .

 

 

 

وینستون چرچیل :

 


پیروزی یعنی توانایی رفتن از یك شكست

 

به شكست دیگر بدون از دست

 

دادن اشتیاق .

 

 

 

آلبرت انیشتین :

 


 

مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن

 

 

هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید

 

 

با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و

 

همواره هر دو ناامید میشوند

 

منبع: راز خوشبختی

داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: موفقيت , سخنان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1367
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد جهانيان

*از امروز مثبت باشیم*

کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم..

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

 

به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای داد نزن؛ ‌بگوییم : آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

شما هم می‌توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید…

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

چقدر چاق شدی؟”،

“چقدر لاغر شدی؟”،

“چقدر خسته به نظر می‌آیی؟”،

“چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟”،

“چرا ریشت را بلند کردی؟”،

“چرا توهمی؟”،

“چرا رنگت پریده؟”،

“چرا تلفن نکردی؟”،

“چرا حال مرا نپرسیدی؟” و ….

بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم”، و …. عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میکند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه می‌شود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم.

منبع: پارسيان فان

داغ کن - کلوب دات کام

:: موضوعات مرتبط: موفقيت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1403
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 7 شهريور 1389 | نظرات ()